بسم الله الرحمن الرحیم ، ... .
... ، إقرأ ... .
... ، قل ... .
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالنَّجْمِ ... .
سلام علیکم .
امروز که سر کار بودیم و افطارم مهمون آقا کریم اهل بیت علیه السلام و همین الان مهمونی تموم شد و فرصت شد که تبریک بگم .
علاوه بر تولد آقا امام حسن بن علی علیه السلام در این ماه ، یکی هم به امامت رسیدن ایشان هست .
اونم به روایتی در شب قدر و بتبع نزول قرآن بر ایشان ، بر دومین امام ! که بار اول بر امام اول نازل شده ، یکجا !
البته نه بر خلیفه ی پنجم ! که همزمان بوده با امامت ایشان ، که بعد خلیفه چهارم به خلافت رسیدن :
نه طبق. کتاب خدا و سنت پیامبر و سیره ی شیخین
که نقلش گذشت .
والبته که نه به :
نظر و رای
خلیفه ی چهارم ! که خلیفه دوم به نظر و رای خلیفه ی اول به خلافت رسید ، و به :
شورا
هم گذاشته نشد , مثل بخلافت رسیدن خلیفه ی سوم .
با مثلا مشارکت مردم هم نبود ، مثل بخلافت رسیدن خلیفه ی چهارم ، بلکه به امامت رسیدنشون بود ، که برا یکبار در تاریخ اتفاق افتاد و ... بماند !
چراکه به معاویه سپرده شد و برا خلاف عهد نامه به یزید رسید و ... !
خب ! دیر وقته و إن شاءالله صبح هم وقت کاره و بسنده می کنم به این که بعد یادآوری خونه ، دومین کارش فکر یا بقول خودمون اندیشه هست ، حالا سومیش و بعبارت دیگه آخرین کارش یا ختمش چیه ؟ مونه برا فرصت دیگه خدا بخواد .
ناگفته نمونه که گفتن من یا ما عضو داریم ، یا بقولی حس داریم و حتی قلب یا دل داریم ، بدون یادآوری معنی نداره ، بدون فکرم ذکری معنی نداره ، فکرم همینطور ! بدون اول ما خلق الله !
لعنت خدا بر یزید بن معاویة بن ابوسفیان !
شب بخیر .
سلام علیکم .
آقا امیر المومنین علیه السلام ، هرچند در انتخاب خلیفه ، در سقیفه مشارکتی نداشت و در حال کفن و دفن پیامبر صل الله علیه و آله بود ، ولی در شورای شش نفره ی تعیین شده ی خلیفه ی دوم مشارکت داشت .
وقتیم که در شورای گفته شد که اگر به کتاب خدا و سنت پیامبر و سیره ی شیخین عمل کند با او بیعت می کنن ، گفت :
به کتاب خدا و سنت پیامبر و رای و نظر خودش عمل می کند .
و پیشنهاد به او را دیگری پذیرفت و با او بیعت شد .
_______________________
پینوشت :
_ پیشنهاد رای و نظر
_ رای و نظر حسی و قلبی ، فکری و عقلی
_ مشارکت قلب و حس ، و عقل و فکر در اظهار نظر و رای
سلام علیکم .
سلام خدا بر حضرت خدیجه ، نخستین زن مسلمان
__________________
پینوشت :
مشارکت
مشارکت اهل بیت یا مردم خانه
مردم ؟ یا جمهور ؟
بسم الله الرحمن الرحیم ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ، مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ، وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ، وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ، وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ . بسم الله الرحمن الرحیم ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ، مَلِکِ النَّاسِ ، إِلَهِ النَّاسِ ، مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ، الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ .
سلام علیکم ، شب بخیر و عیدتون مبارک .
إنشاءالله و بقول خودمون خدا بخواد فردا عیده (پ) .
حالا بمونه که فردا یعنی چی ! آخه یکی دو ساعت دیگه ، بعد ساعت دوازده فردا حساب میشه و اسفندم که سی روزه نیست (پ2) .
خب ، بماند بگذرم ،
برم سر بحثی که داشتم ، هرچند لازم نیست گفتنش ، منکه قصد شبیه سازی ندارم الان ؟
منتها شاید برا یکی مسئله این باشه که صرف نظر از توان خرید خونه ، بخواد بدونه که اول کدوم ؟
درون خونه یا بیرون ؟
خب صرف نظر از مثلا دانش بنیان گه گفته میشه ! خب مگه نمی خواد بدونه ؟
روانشناسم حرفش این بود که یادش میاد حس داره !
حالا بمونه که مثلا گفته شده :
علوم انسانی
و بقول مثلا معلم ثانی گفته نمیشه :
معرفت انسانی
یا مثل معلم دانش ریاضی یا شبیه ساز انسان ! اول تئوری مجموعه ژرژ کانتور ، و بعد جبر گزاره ژوژ بول !
قل واجب :
بسم الله الرحمن الرحیم ، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ، وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُواً أَحَدٌ .
بقول پیامبر صل الله علیه و آله :
نماز بدون قل هو الله هم نداریم .
همونطور که بدون الحمد لله رب العالمین ، رب عالم درون و بیرون نداریم .
شبتون بخیر و روزی بهتر داشته باشین إن شاء الله تعالی .
والسلام
______________________
پاورقی :
پ :
البته بحسب سال خورشیدی و هجریش ، که قمریشم داره بشر ، و بماند که عیدشم گرفته میشه مثلا در بعضی از کشورهای اسلامیم ! اونم تو محرم و دهه ی اولشم ! و حالا بمونه عید میلادی و کریسمس بعضیا !
یادم میاد تو ارومیه که بودیم ، و تو ساختمانی تو یکی از کوچه های خیابون خیام کار می کردیم , مامورا ریختن و از محل کارمون رفتن بالا پشت بوم و از اونجا رفتن پشت بوم ساختمون بقلی و هرچه بشقاب مشقاب بود درب و داغون کردن ، حالا چرا و برا چی ؟ با بشقابی که رو پشت بوم محل کار ما بود کاری نداشتن؟ آخه اون وقتا مثل الان نبود که کاری به آنتن های مثلا کریسمس نشون بده نداشته باشن ، خب شاید ندیدن ، شایدم ماموریت برا ساختمون مسکونی بقلی داشتن ، آخه ساختمونای دیگه هم تو اون کوچه بود و آنتن داشتن .
پ 2 :
راستی ! یارانه ای که از اول برج افتاد به سیم چی میشه ؟
بمونه که گفته شد سر برج تو جیبه ، برا اصلاح قیمت فرآورده های نفتی و نونی بود و با بیشتر شدنشم برا فرآورده های کالاهای اساسی بود ! که خریده بشه برا خونه ، نه اینکه آخر برج تفاوت اصلاح داده بشه !؟
بمونه و فقد مثل کالابرگ اهدایی نشه که هر جا رفتیم گفته شد مثلا :
سایتش بسته هست و بماندم گفته های دیگه و مثلا دویست سی تومنم باید از جیب گذاشت و یا ...
خب مرد حسابی از جیب یعنی از کارت ؟
که گفتم خدا هیچ خونه ای رو بدون کارت یا فاقدش نکنه ، و یا کارت خالی و بقولیم گفته بشه قد کارت بازی کردن !
بسم الله الرحمن الرحیم ، قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ، لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ، وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ، وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ، وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ، لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ .
سلام علیکم .
این نوشته رو می خواستم فردا ، که روز آخر سال هزار و چهار صد و دو ی هجری خورشیدی هست بنویسم ، ولی امروز که بارون ما رو از کار انداخت گفتم از فرصت استفاده کنم .
یادآوری :
یادمون باشه بحث از اونجا راه افتاد که پسر وسطیم زنگ زد و گفت تلویزیون داره یه برنامه ای پخش می کنه ، که تحت عنوان :
دلیل
خب نیاز به بحث داشت ، آخه دلیلی که داریم مثلا بقول روانشناسان ، که نقل شد ، حسیه ، چرا ؟ خب برا اینکه حس داریم ، و بحثش گذشت .
البته چرا ؟ برا اینکه :
یادآوریشم داریم و بدون یادآوری چی داریم ، و اختصاص به حسم نداره .
چراکه شامل عضو حسی هم میشه که تا یادی ازش نشه دلیل حسی هم نمیشه آورد و مثلا گفت شنیده یا خوانده شده حرف روانشناسی ، بدون داشتن گوش و چشمی برا شنیدن و خواندن حرفی و دلیلی از راه حس و بعنوان مثال ایندو حس .
خب , این فقط حسی نیست که حرفی داره ، صرف نظر از حرف جمعی حواسم که حرف داره و یادآوردنیه ، بحثش گذشت که :
اگر و فقط اگر دو حس داشته باشیم
آنگاه کدوم حرف و دلیل کدوم یک :
دلیله ؟
وقتی که خوراک یا بقولی طعام خونه دو حس مثلا بینایی و شنوایی باشه .
حالا بمونه که بقول آقا امام باقرالعلوم :
طعام
نه تنها شامل حواس هم میشه بلکه خونه خوردنی های دیگه هم داره ، مثلا فکری .
اونم در عصر علم و دانش ! که کوس و کرناش گوش دنیا رو کر کرده !
و بماند که علم یا دانشی هم جدای از دین یا بقولی این چیه سکولار هم در لیست یا این چیه منوی غذای خونه هم هست !
منتها ! می ماند داشته ای که بگه کدوم بهتره ؟
چراکه حرف جدای از دین نیست و سکولارم دین داره !
نقله که از ششمین نام از امامان , که پیامبر صل الله علیه و آله فرموده :
امامان (دلایل) شش نام دارن ، پرسیده شده عاقل کیست ؟
و در پاسخ گفته شده :
فیشر عباد ، الذین یستمعون القول فیتبعون الاحسنه
یعنی خونه یه داشته هم داره که نه تنها حرف حس مثلا روانشناس ، بلکه حرف علما و دانشمندان رو هم می شنود ، و از بهترینش پیروی می کند .
ناگفته نمونه که این حکایت از اینم داره که دلیل آوردن بعد اینه ، که در نوشته ی قبلی گفتم :
نقطه سر خط
بعد شش دلیل بیرونی و درونی خونه ، چراکه اینم یادآوری میکنه ! و اختصاص ندارد به بال بیرونی ، عضو ، حس و قلب یا دل بقول خودمون .
خونه ای که خداییه و حافظشم خودشه و قد این نیست که بشری توان تغییر و تخربشو داشته باشه ، مثلا :
صفر یک
ش بکنه !
بسم الله الرحمن الرحیم ، أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ ، أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ، وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبَابِیلَ ، تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ ، فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ .
پیشاپیش عیدتون مبارک و سال بهتری رو پیش رو داشته باشه خونتون .
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بسم الله الرحمن الرحیم ، أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ ، فَذَلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ ، وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ، فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ ، الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ، الَّذِینَ هُمْ یُرَاؤُونَ ، وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ .
سلام علیکم .
خرید خانه :
ماجرای نیمروز 2 :
گفته شد ، به نقل از شهید مطهری ، کانت آلمانی دو سفر داشته ، یکی به بیرون , یکی هم به درون .
پرسشم این شد که از کجا ؟ و بازگشتم به کجا ؟
پیشتر نقل روانشناسان ، بروایت استاد شهید هم این بود که دو چیز داریم ، یکی حس بیرون ، و یکی هم یادآوریش از درون یعنی حافظه .
البته اگر مبدا سفر حافظ باشه و بازگشتم به حافظه باشه ، البته در سفر به خارج ، ولی در یادآوری از خانه پرسشهایی مطرحه که گفته شد ، و فعلا این مطرحه که یاد شده بازگشتی داره ؟ و از کجای درون ؟ و بعد یادآوری دیگه چه خبر در درون ؟ در تاریخ علم (پ) یا دانش مثلا بعد افلاطون که علم یا دانش رو ختم به یادآوری کرد ، شاگردش ارسطو ، مثل استاد که دوست داشتن (پ2) علم یا دانش رو که استادش سقراط مطرح کرده بود ، کافی ندانسته بود , یه قدم دیگر برداشت و فکر یا اندیشه رو هم بعد یادآوری استادش مطرح کرد برا دانستن . (پ3)
حالا صرف نظر از نکته های پرسش برانگیزی که در گفته های بعنوان مثال روانشناس و کانت مطرحه ، فعلا پرسش اینه که آیا سفر مثلا ارسطو هم ختم میشه به فکر یا اندیشه ؟
آیا بشر گام دیگری هم برداشته ؟ و آیا ایسم و میسنی هست که از پایان سفر و بازگشت به خانه حرفی زده باشه ؟ و نقطه سر خط ؟
چرا که تازه اول کاره ! و با باری از درون و بیرون کار خونه آغاز میشه ! همینطور که ماجرای نیمروز درونی با بسته ی خرید بیرون ، یعنی با یادآوریش شروع میشه ، بعبارت دیگه با شهود ختم بیرون ، نه فقط شهود حسی توسط ختم حواس !
از پیروان آقای برقعی ، که در خطبه های نماز جمعه اش نزدیک میدون 24 اسفند یا میدون انقلاب گفته :
شیخا از خودشون در آوردن اشهد آن علی ولی الله رو !
یکی می گفت من هنوزم شهودی ندارم از از خاتم پیامبران ! یعنی اشهد آن علی حجت الله رو جزو اذان و اقامه نمیدونم !
خب داداش ! شاهد خرید بیرون چی ؟ به وقت یادآوریش ؟
نماز روزه هاتون قبول و امیدوارم بهره ی کافی رو از این ماه ببرید .
______________________
پاورقی :
پ :
تاریخ علم یا دانش جدای از دین یا بقولی سکولار .
پ2 :
دوست داشتن کار چه داشته ای هست ؟! نه فقط دوست داشتن یکی از حواس ، بلکه جمعی یا بعبارتی دیگر قرآنیش ! که بر قلب یا دل پیامبر صل الله علیه و آله نازی شده !
پ3 :
وبماندم که در رنسانس غرب علم و دانش ارسطویی رفت زیر سئوال و بجای منطقش مثلا دستورات چهارگانه دکارتی مطرح شد و بعدشم مثلا منطق ریاضی عالم گیر شد ! هرچند مثلا منطق فازی هم اومده و اونو برده زیر سئوال ! و بماندم که فازی از چی؟ از صفرویک !؟
بسم الله الرحمن الرحیم ، أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ ، حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ، کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ، ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ، کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ، ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ ، ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ .
سلام علیکم .
ماجرای نیم روز :
خدا رفتگان شما رو بیامرزه ، هر نوزادی که به این دنیا میاد ، از این دنیا میره ، و این اختصاص به هیچ انسانی ، که انس گرفته با این دنیا ، نداره ، مثلا شامل حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم میشه ، که از این دنیا نرفته .
تفاوتیم ندارن که از کجا اومدن ؟ و به کجا برمی گردن ؟
تفاوت در چیه ؟
من از وقتی که بدنیا اومدم ، هر چند که خارج از ایران سفر نکردم ، مگر یه بار به عراق و نجف ، کربلا و با کاروان به سامرا و بعدش به کاظمین ، و یه شبی که اونجا بودیم ، چون گوشی داشتم نذاشتن که برم تو حرم برا زیارت و از تو صحن سلام دادم و برگشتم به خوابگاه ، ولی به نقل از شهید مطهری در آثار بدون استثناء خوبش خوندم که کانت آلمانی گفته رو سنگ مزارش بنویسند که دو چیز اونو به شگفتی وا داشته ، آسمون بالای سرش ، و درونش .
خب ، ایندو رفت و برگشتی بوده ، و نیمه اولش قابل درکه , فقط پرسش اینه که از کجا رفته به بالای سر ؟ از نیمه دوم این داستان ؟! شگفت انگیز !؟ حالا بمونه بالای سر این وسط ! که گویا مثلا چشم داشته ! برا دیدن بالای سر !
و مثلا چشم روانشناسم دور که بگه چشمم حس که نه فقط ! بلکه حافظه و تازه یادآوریشم داشته ! در سفرش به بالای سر !
وبماندم همونطور که قبلاً ازش پرسیدم ، کافیه ازش بپرسی می خوام بدونم دیگه چی داریم ؟ نمی دونه ! دانشمند روانشناسی ! آخه زری که نبود تو علم ؛
حس ، حافظ و یادآوریش !
مثل سر مرحوم کانت که چی تو سرش داره ؟ یا بقولی چی تو فکرش داره ؟ و حالا بمونه عقل و اونم :
فطری
بقول خودش ؟
مخلص کلام استاد داستان راستان ، داستان چیه ؟
منکه مثلا همین جمعه ی گذشته که بعد از ظهرش از خونه زدم بیرون ، برا خرید خونه متوجه نشدم ، در بازگشت :
به خونه
متوجه نوشته ای جلوی در مجتمع محل سکونتمون شدم و پشت سرمو که نگاه کردم دیدم در مدرسه ی روبروی مجتمع بازه ، حالا توشم کی بود نرفتم که ببینم
ولی صفی مفی بیرون ندیدم که جمعه به مکتب آورد شده باشه طفلی رو , و برگشتم خونه .
عفیفه یزدی ، مادر شهید کربلای پنج احمدرضالو ، مادر همسرم و دختر عمه ام ، امروز صبح دار فانی رو وداع گفت .
______________
بعدنوشت :
تشیع فرداش انجام شد ، با حضور دخترش زهرا سلطان رضالو و مریم یزدی نوه اش در گلزار شهدای خوی .
بسم الله الرحمن الرحیم ، إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ .
سلام علیکم .
داریم به اذان ظهر نزدیک میشیم ، به افق خود ، منم به افق خود منتظرم .
پیش از آن فقط اینو بگم که بقولی :
دیشب ، در شب گذشته یه نوزاد داشتیم .
و جمع خانواده ی خانه جمع شد .
... ، فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ ، وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ . بسم الله الرحمن الرحیم ، وَالْعَصْرِ ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ .
سلام علیکم ، شب بخیر .
روز فرصت نشد ، نه اینکه سر کار که اول هفته قرار بود بریم بودم ، چراکه یکی دو روز اول آماده نبود و بعدشم سرما نذاشت و کارفرما هم گفت ملات یخ می زنه و خلاصه منتظریم تا بخواد بریم مشغول شیم ، فقط خدا کنه یادش نره که این مدت رو و مانندشو تو زمان قرارداد در نظر بگیره که خسارت خواسته بابت دیرکرد و بماند بیکاری ما از ناحیه اون که تو قرارداد نیومد !
البته روز بیکار نبودم و داشتم فکر می کردم به اینکه از کجا بدونیم که بقول مثلا روانشناسی ما حس ، حافظه و یادآوری داریم ؟
ما که با اون مثلا چشم باز نکردیم ! بازم که کرده باشیم ، گفتم که مثلا خورشید رو و شبم ماه رو تو آسمون دیدیم ، نه اینکه مثلا چشم ما افتاد به یه سفیدی یا یه سیاهی و یاعلی علم یا دانش آغاز شد ! و مثلا بقولی :
حس که نداشته باشیم علم یا دانش هم نداریم !
ویا بقول معلم ثانی باب معرفت یا شناختشو نداریم !
حالا بمونه که مثلا در کتاب :
زبان علم
ی گفته شده که باب معرفت ، علم بحساب نمیاد ! و بماندم که بابی داره تحت عنوان :
تئوری مجموعه ها !
خب ، اما باب یاد یا ذکر برای دونستن .
خب گیریم که بقولی پشت دستش ، یادمون بیاد که حس و حافظه هم داشتیم و بعد این یاعلی و علم یا دانش آغاز شد ؟
می خوام بدونم وبعد رو ؟ خونه ی دانا رو ؟ که میدونه ، که پشت دستش بشه دونست , فقط خدا کنه یادش نره اگه خسارتی وارد شد .
کافیه هنوز حافظه داشت تا بیاد آورد.
بسم الله الرحمن الرحیم ، وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحاً ، فَالْمُورِیَاتِ قَدْحاً ، فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحاً ، فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً ، فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً ، إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ، وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ ، وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ ، أَفَلَا یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُورِ ، وَحُصِّلَ مَا فِی الصُّدُورِ ، إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَّخَبِیرٌ .